اسم: شاه موبد (پسر) (فارسی) معنی: شوهر ویس در منظومه ویس و رامین
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: شاه میر (پسر) (فارسی، عربی) معنی: شاه ( فارسی ) + میر ( عربی )، امیرشاه، نام برادر میرک بیگ وزیر شاه اسماعیل صفوی
اسم: شاه نبات (دختر) (فارسی، عربی) معنی: شاه ( فارسی ) + نبات ( عربی ) نام همسر فتحعلی شاه قاجار
اسم: شاه پرک (دختر) (فارسی) معنی: شاپرک
اسم: شاهان (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: shahan) (فارسی: شاهان) (انگلیسی: shahan) معنی: فرمانروا و بزرگ، حکومت کننده، سلطنت کننده، امیر، سرور، حاکم، شهریار، پادشاه، سلطان، فرمانروا، ژ ...
اسم: شاهباز (پسر) (فارسی) معنی: شهباز
اسم: شاهد (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: šāhed) (فارسی: شاهد) (انگلیسی: shahed) معنی: گواه، ( به مجاز ) محبوب، خدای تعالی، عالی، حاضر، مرد خوبروی، ( در تصوف ) خداوند به اعتبار ظهور و ح ...
اسم: شاهدل (پسر) (فارسی) (تلفظ: shah-del) (فارسی: شاهدل) (انگلیسی: shahdel) معنی: شاهِ دل
اسم: شاهراد (پسر) (فارسی) (تلفظ: shahrad) (فارسی: شاهراد) (انگلیسی: shahrad) معنی: پادشاه جوانمرد
اسم: شاهرخ (پسر) (فارسی) (تلفظ: šāh rox) (فارسی: شاهرخ) (انگلیسی: shah rokh) معنی: شاه سیما، آن که چهره ای با هیبت و شکوه چون شاه دارد، دارای رخساری چون شاه، شاه منظر، ( در ورزش ) در شطرنج ...
اسم: شاهرود (پسر) (فارسی) (هنری) (تلفظ: šāhrud) (فارسی: شاهرود) (انگلیسی: shahrud) معنی: رود بزرگ، نوعی ساز، ( شاه = جزء پیشین بعضی از کلمه های مرکب به معنی «اصلی» و «مهم»، رود = فرزند به و ...
اسم: شاهفرند (دختر) (فارسی) (تلفظ: shah farand) (فارسی: شاهفرند) (انگلیسی: shahfarand) معنی: شاه پرند