اسم: سوریتا (دختر) (فارسی) (تلفظ: suritā) (فارسی: سوریتا) (انگلیسی: surita) معنی: نظیر و مانند گل سرخ، ( سوری = گل سرخ، تا = نظیر، مانند، لنگه )، لنگه ی گل سرخ، ( به مجاز ) سرخ گون، ( به مج ...
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: سوریدخت (دختر) (فارسی) (تلفظ: s.-dokht) (فارسی: سوريدخت) (انگلیسی: surid-dokht) معنی: دختری که مثل گل سرخ است، زیبارو، ( سوری، دخت = دختر )، دختر سرخ رنگ
اسم: سوسن (دختر) (فارسی) (طبیعت، گل) (تلفظ: susan) (فارسی: سوسن) (انگلیسی: susan) معنی: نام نوعی گل زیبا، ( گیاهی ) گیاهی پیاز دار و تک لپه ای، با برگ های باریک و دراز که انواع وحشی و پرورش ...
اسم: سوسنک (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: sosanak) (فارسی: سوسنک) (انگلیسی: sosanak) معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی
اسم: سوشا (پسر) (فارسی) (تلفظ: susha) (فارسی: سوشا) (انگلیسی: susha) معنی: موعود آخرالزمان دین زرتشت، مترادف سوشیانت به معنی منجی، سوشیانت، نجات دهنده، نام هریک از موعودهای دین زرتشتی که هر ...
اسم: سولاف (دختر) (کردی) (تلفظ: solaf) (فارسی: سولاف) (انگلیسی: solaf) معنی: آبشار، آبشارکوچک
اسم: سولماز (دختر) (ترکی) (تلفظ: solmāz) (فارسی: سولماز) (انگلیسی: solmaz) معنی: همیشه شاداب، گلی که هرگز پژمرده نمی شود، پژمرده نشدنی، از ریشه سولمک + اولماز، به معنى پژمرده نمى شود ...
اسم: سوما (دختر، پسر) (کردی، گیلکی، فارسی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: sumā) (فارسی: سوما) (انگلیسی: suma) معنی: ماه، نور ماه، ( به مجاز ) زیبا، نهر آب، نهر آب و مجرای قنات، به علاوه نهر آب و م ...
اسم: سوژین (دختر) (کردی) (تلفظ: sužin) (فارسی: سوژین) (انگلیسی: suzhin) معنی: سوزان، نور زندگی، ( کردی ) سوختن
اسم: سوگل (دختر) (ترکی) (تلفظ: so (w) gol) (فارسی: سوگل) (انگلیسی: sowgol) معنی: مورد علاقه و محبت زیاد، محبوب، سوگلی
اسم: سویدا (دختر) (عربی) (تلفظ: soveydā) (فارسی: سویدا) (انگلیسی: soveyda) معنی: خال یا نقطۀ سیاهی در دل که محل احساسات است، ( عربی، سوَیداء ) ( در قدیم ) در باور قدما، نقطه ای سیاه بر دل ک ...
اسم: سویل (دختر) (ترکی) (تلفظ: sevil) (فارسی: سِويل) (انگلیسی: sevil) معنی: لایق، محبت، دوست داشته شده