[ ] (اِخ) از طوایف ترکمن ساکن ایران و مرکب از ۵۰۰ خانوار است که در شرفان کلا سکونت دارند. (از یادداشت مؤلف) (از جغرافیای سیاسی کیهان ص ۱۰۲).
لغتنامه دهخدا
[ ] (اِخ) یولاس. ساقی اسکندر یونانی. رجوع به یولاس شود.
[ یُ ] (اِخ) یا یولائوس. ساقی اسکندر یونانی که بنابه برخی داستانها مورد بی مهری او قرار گرفته بود و به همدستی مدیوس و دیگران زهر در جام شراب اسکندر ریخت و او را مسموم کرد. (از ایران باستان ...
[ یُلْ ] (اِخ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه، واقع در ۶هزارگزی باختر راه ارابه رو میاندوآب به بناب، با ۵۸۵ تن سکنه. آب آن از زرینه رود و راه آن مالرو است. (از فر ...
[ یُ لَ گَ ] (اِخ) دهی است از دهستان ساری سوباسار بخش پلدشت شهرستان ماکو، واقع در ۲۴هزارگزی جنوب باختری پلدشت، با ۴۵۸ تن سکنه. آب آن از ساری سو و زنگبار و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغراف ...
(اِخ) یکی از پاپ هاست که از ۱۵۰۳ تا ۱۵۱۳ م. در مسند پاپی استقرار داشت. اول برضد جمهوری وندیک برخاست و با دو پادشاه فرانسه و اسپانیول و امپراطور آلمان متحد شد و سرزمینهای بسیار از وندیک گرفت ...
[ سِ ] (اِخ) ژول سزار. نام قیصر مشهور روم است. رجوع به سزار و قیصر و تاریخ ایران باستان شود.
[ مُ ] (اِخ) دهی است از دهستان به به جیک بخش سیه چشمهٔ شهرستان ماکو، واقع در ۲۶هزارگزی شمال خاوری سیه چشمه، با ۲۰۰ تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴ ...
(ترکی، اِ) به معنی مطلق پشم استعمال شود. (انجمن آرا) (آنندراج). کلمهٔ ترکی است، اوحدی آن را استعمال کرده است. (یادداشت مؤلف). به معنی پشم ظاهراً فارسی باشد، چه بزیون را که سندس یا نوعی سن ...
(اِخ) ناحیه ای به خراسان بزرگ: پادشایی است [ به خراسان ] خرد اندر شکستگی ها و کوههای آن را یون خوانند از پس ناحیت سکیمشت و دهقان او را پاخ خوانند و قوتش از امیر ختلان است و از آن ناحیت نمک ...
(اِخ) زوجهٔ خوزی وکیل هیرودیس انتیپاس، از جمله کسانی بود که مسیح را خادم بود و حنوط از برای دفن مسیح آورد. (قاموس کتاب مقدس).
[ رَ ] (اِخ) حافظ شهر ابونصر حسن بن محمدبن ابراهیم بن احمدبن علی یونارتی اصفهانی که به سال ۵۲۹ هـ . ق. درگذشته است. (از تاج العروس). و رجوع به ابونصر و حسن شود.