[ سُ ] (اِخ) میرزا یوسف شیرازی، مصر فکرش یوسفستان مضامین عشقبازی. او راست: جان ز پهلوی تن از قیمت خود بیخبر است قطره در ابر چه داند که گهر خواهد شد. (از صبح گلشن ص ۶۱۸) (از فرهنگ سخنوران).
لغتنامه دهخدا
[ سُ ] (اِخ) میر محمد یوسف بن خواجه موسی. از اولاد سیدامیر کلال و داماد معزالدین جهاندار پادشاه بود و در قلعهٔ شاهجهان آباد اقامت داشت. پس از شکست حکومت دهلی از فرنگ در لکنهو سکنی گزید. ا ...
[ سِ ] (اِخ) دهی است از دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز، واقع در ۱۸هزارگزی شمال باختری بستان آباد، با ۶۶۳ تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایرا ...
[ سِ ] (اِخ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد، واقع در ۶۴۰۰۰گزی جنوب کشف رود، با ۱۹۸ تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
[ سِ ] (اِخ) دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسلهٔ شهرستان خرم آباد، واقع در ۹۰۰۰گزی جنوب باختری الشتر و ۳۰۰۰گزی باختر راه شوسهٔ خرم آباد به الشتر، با ۱۲۰ تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مال ...
[ سِ ] (اِخ) دهی است از دهستان علای بخش مرکزی شهرستان سمنان، واقع در ۹۰۰۰گزی جنوب سمنان و ۳۰۰۰گزی راه شوسه، با ۲۲۵ تن سکنه. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۳).
[ سِ قَ بُ زُ ] (اِخ) دهی است از بخش شهریار شهرستان تهران، واقع در ۱۴هزارگزی باختر شهریار، سر راه شوسهٔ فرعی علیشاه عوض به شهرآباد، با ۱۴۷ تن سکنه. آب آن از قنات و رود کرج است. مزرعهٔ گامی ...
[ سِ دِهْ ] (اِخ) دهی است از دهستان رودبنهٔ بخش مرکزی شهرستان لاهیجان، واقع در ۱۴۰۰۰گزی شمال خاوری لاهیجان و ۲۹۰۰گزی رودبنه، با ۳۸۹ تن سکنه. آب آن از حشمت رود از سفیدرود. راه آن مالرو است. ...
[ سِ جِ ] (اِخ) دهی است از دهستان فعله کری بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاه، واقع در ۲۲۰۰۰گزی شمال خاوری سنقر و ۱۰۰۰گزی جنوب راه فرعی سنقر به خسروآباد، با ۴۵۰ تن سکنه. آب آن از رودخانهٔ د ...
[ سِ ] (اِخ) دهی است از دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز، واقع در ۴۰هزارگزی جنوب باختری خداآفرین، با ۱۹۵ تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴) ...
[ سِ ] (اِخ) یکی از شعب طایفهٔ جاکی از ایلات کوه گیلویه. سابقاً عدهٔ آنها بالغ بر ۸۰۰ خانوار بود، بعدها کم کم به اطراف پراکنده شدند و فعلاً بیش از یکصد خانوار از آنها باقی نیست که در نواحی ...
[ یَ / یُو ] (ص) تاریک و تیره. (ناظم الاطباء).