[ نَ / نِ نَ / نِ ] (ص مرکب) رنگارنگ. (انجمن آرای ناصری ذیل مادهٔ گون). گوناگون. لونالون. ملون به الوان. از هر لون. از هر رنگ. رنگهای مختلف : ز هر گونه گونه درخشان درفش جهانی شده سرخ و زر ...
لغتنامه دهخدا
[ نَ / نِ ] (حامص مرکب) در نقاشی، چهره پردازی و صورت کشیدن باشد. (از تاریخ عالم آرای عباسی ج ۱ ص ۱۷۶).
[ نَ / نِ ] (ص مرکب) به معنی گوناگون که رنگارنگ باشد. (برهان قاطع). رنگهای مختلف و رنگارنگ. (ناظم الاطباء). لونالون. ملون به الوان. همه رنگ. رنگ به رنگ. از لون دیگر: تنش سیم و شاخش ز یاق ...
[ گَ وَ نَ ] (اِخ) دهی است از دهستان باهد کلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. در ۵۲هزارگزی جنوب خاوری دشتیاری کنار مرز پاکستان. جلگه و هوای آن گرمسیر و سکنهٔ آن ۱۵۰ تن است. آب آن از چاه ...
[ گُنْ ] (اِخ) ادموند لوئی. یکی از نویسندگان فرانسه و پیرو مکتب ناتورالیست است که در سال ۱۸۲۲م. در نانسی به دنیا آمد. داستانهای معروفی که نوشته است عبارتند از: ژرمینی ، لاسرتو، رنه موپری ...
[ نَ ] (اِخ) طایفه ای هستند از طوایف فارس که ییلاق آنها کوه خرمن کوه ضیمکان است و قشلاق آنها نواحی بلوک میمند می باشد و معیشت آنها از گوسفند است. (فارسنامهٔ ناصری ص ۳۳۲).
[ گُنْ گُ گُتْ ] (اِخ) نام شاعر اسپانیائی که است که در سال ۱۵۶۱ م. در کوردوا به دنیا آمد. سبک روشن و واضح او مکتبی به نام گوندوریسم به وجود آورد.
(اِخ) ده کوچکی است از دهستان حومه بخش کرج شهرستان تهران. سکنهٔ آن ۳۵ تن است. در بهار ایل میش مست به این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱).
[ مَ حَ لْ لَ ] (اِخ) دهی بوده است از دهات ناحیهٔ فخرعمادالدین در استراباد. (مازندران و استراباد رابینو ص ۱۷۰ فارسی و ۱۲۷ انگلیسی).
[ کَ ] (اِخ) دهی است از دهستان خروسلو بخش گرمی شهرستان اردبیل. واقع در ۲۵هزارگزی راه شوسهٔ گرمی به اردبیل. کوهستانی و هوای آن گرمسیر و سکنهٔ آن ۱۴۳ تن است. آب آن از دهات اطراف تأمین میشود ...
[ کَ دَ ] (مص مرکب) کجی عمارت و بنا را راست کردن. (ناظم الاطباء). قائمه کردن زاویهٔ بنا یا چهارچوب. عمود کردن دو دیوار یا دوچوب بر یکدیگر و زاویهٔ قائمه در میانشان پیدا آوردن.
[ گُ وَهْ ] (ص، اِ) مخفف گواه. (برهان قاطع). به معنی گواه. (انجمن آرا) (آنندراج). گواه و شاهد. (ناظم الاطباء): وام حافظ بگو که باز دهند کرده ای اعتراف و ما گوهیم.حافظ. رجوع به گواه شود.