[ گُ یِ ] (اِخ) تئوفیل (۱۸۱۱ - ۱۸۷۲ م.). نویسندهٔ فرانسوی که در تارب متولد شد. وی ابتدا از طرفداران جدی رمانتیسم بود ولی بعداً بی آنکه از گذشتهٔ خود پشیمان باشد به جایی رسید که شعر باسوزوگد ...
لغتنامه دهخدا
[ دَ ] (مص مرکب) به معنی زور و کمک و مدد دادن. (آنندراج: گوج).
[ گَ / گُو جَ / جِ ] (اِ) قسمی از آلوچهٔ بزرگ و آبدار. (ناظم الاطباء). از خانوادهٔ روزاسه، پرونوس اسپینوزا. (جنگل شناسی کریم ساعی ج ۲). آن را در کجور، آستارا و طوالش آلوچه، در لاهیجان و دیل ...
[ جَ / جِ ] (اِخ) دهی است از دهستان شهرکهنهٔ بخش حومهٔ شهرستان قوچان واقع در ۸ هزارگزی جنوب باختری قوچان به شیروان. جلگه و هوای آن سرد است و ۱۰۸ تن سکنه دارد. آب آن از قنات است. محصولش غل ...
[ گُو جَ / جِ قُ ] (اِخ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه که در ۴۷ هزارگزی باختر قره آغاج و ۱۲ هزارگزی جنوب شوسهٔ مراغه به میانه واقع شده است. دره است. هوای آن معتدل ...
(اِخ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه وارداک شهرستان مشهد واقع در ۳۶ هزارگزی شمال خاوری مشهد کنار راه شوسهٔ عمومی مشهد به خور بالا و پایین. این ده در جلگه واقع و هوای آن معتدل است و ۵۴۸ ...
[ گُو دِ زَمْ رَ نِ ] (اِخ) نام محل گودافتاده ای در جنوب تهران. (یادداشت مؤلف). شاه طهماسب صفوی دستور داد تا گرد تهران خندقی حفر کنند، و از خاک آن دور شهر بارویی بنا کنند چون در موقع کار خا ...
[ گُو دِ عَ رَ ] (اِخ) نام محلی در جنوب تهران. رجوع به گود زنبورکخانه شود.
[ دِ ] (اِخ) نام یکی از پادشاهان بزرگ سومری که در سال ۲۵۰۰ ق. م. دولت سومر را رونق تازه ای داد و آنزان (یعنی مملکت عیلامیها) را مطیع کرد و به دادگری و عدالت پرداخت و معابد و ابنیهٔ جدید س ...
(اِ) بر وزن و معنی دوشاب است. (برهان): نتوان ساخت از کدو گوداب نه ز ریکاسه جامهٔ سنجاب. عنصری. نگر که چون بود احوال عیش آن بدبخت که شهد فایق آن شد ز راوقی گوداب. شمس فخری (رشیدی). ...
(اِخ) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در یک هزارگزی باختر کوهدشت در کنار باختری اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت. جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنهٔ آن ۲۷ تن است. آب آ ...
[ گَ / گُو ] (اِ مرکب) گاودانی. جای نگه داشتن گاو. رجوع به گاودانی شود.