[ گُتْ ] (اِخ) کلمان (۱۸۹۶ - ۱۹۵۳ م.). سیاستمدار چک که در ددیس متولد شد. وی ابتدا دبیرکل حزب کمونیست چکسلواکی بود و از سال ۱۹۴۸ به بعد رئیس جمهوری آن کشور گردید.
لغتنامه دهخدا
[ گُتْ دُفْ ] (اِخ) نام جدید زلن ، شهری از چکسلواکی (واقع در ناحیهٔ مراوی) که دارای ۴۵۷۰۰ تن جمعیت است و کارخانهٔ بزرگ جوراب بافی دارد.
[ گُ ] (اِخ) شهری از آلمان شرقی که در کنار کوهستان تورینگروالد واقع شده و دارای ۵۷۸۰۰ تن جمعیت است. کلیسایی از قرون چهاردهم و پانزدهم م. و مؤسسهٔ علوم جغرافی که به سال ۱۷۸۶ به دست ژوستوس ...
[ گُ آلْ وْ ] (اِخ) رودی در سوئد که از دریاچهٔ ونر به کاتگا می پیوندد. طول این رود ۶۵۹ هزار گز است.
[ گَ / گُو ] (حامص) لاف و دعوی بی حقیقت در غلبه و زور بر حریف. (غیاث) (آنندراج). گاوتازی. رجوع به گاوتازی شود.
[ تِ لُ ] (اِخ) شهری از آلمان که در ایالت رن سپتانتریونال وستفالی واقع شده و دارای ۵۰۰۰۰ تن جمعیت است. نساجی و فلزکاری آن قابل ذکر است.
[ کُ ] (اِخ) کارل (۱۸۱۱ - ۱۸۷۸ م.). نویسندهٔ آلمانی که در برلن متولد شد. وی مؤلف رمان والی لاسپتیک است که از کمدی پروک و اپه گرفته است.
(اِخ) طایفه ای از ساکنان قدیم زاگروس که محلشان شمال و مشرق شهرزور بوده است. این گروه نارامسین [ یکی از پادشاهان اکد ] را شکست داده بر بابل مسلط شدند و پس از چند سال نخست همسایهٔ جنوبی خود ی ...
[ گُ یِ ] (اِخ) تئوفیل (۱۸۱۱ - ۱۸۷۲ م.). نویسندهٔ فرانسوی که در تارب متولد شد. وی ابتدا از طرفداران جدی رمانتیسم بود ولی بعداً بی آنکه از گذشتهٔ خود پشیمان باشد به جایی رسید که شعر باسوزوگد ...
[ دَ ] (مص مرکب) به معنی زور و کمک و مدد دادن. (آنندراج: گوج).
[ گَ / گُو جَ / جِ ] (اِ) قسمی از آلوچهٔ بزرگ و آبدار. (ناظم الاطباء). از خانوادهٔ روزاسه، پرونوس اسپینوزا. (جنگل شناسی کریم ساعی ج ۲). آن را در کجور، آستارا و طوالش آلوچه، در لاهیجان و دیل ...
[ جَ / جِ ] (اِخ) دهی است از دهستان شهرکهنهٔ بخش حومهٔ شهرستان قوچان واقع در ۸ هزارگزی جنوب باختری قوچان به شیروان. جلگه و هوای آن سرد است و ۱۰۸ تن سکنه دارد. آب آن از قنات است. محصولش غل ...