[ گَ بَ دِ حُ سِ ] (اِخ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در ۹۰ هزارگزی شمال خاوری و ۸ هزارگزی باختری راه مالرو عمومی شاهان گرماب خارزار. هوای آن معتدل و دارای ...
لغتنامه دهخدا
[ گَ ] (اِخ) دهی است از دهستان مصعبی بخش حومهٔ شهرستان فردوس، واقع در ۳۷ هزارگزی خاور فردوس، سر راه مالرو عمومی تیغاب به فردوس. هوای آن معتدل و دارای ۱۰ تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین ...
[ گِ ] (اِخ) دهی است از دهستان حمداوی بخش لنگهٔ شهرستان لار، واقع در ۱۲۲۰۰۰گزی شمال باختر لنگه شمال کوه چیرو. هوای آن گرم و دارای ۱۳۸ تن سکنه است. آب آنجا از چاه و باران تأمین میشود و محص ...
[ گَ دَ نَ ] (اِ) گیاهی است که آن را صرة کیک گویند. (شعوری ج ۲ ورق ۳۰۵).
[ گُ دَ گَ ] (اِخ) دهی است از دهستان چایپاره بخش قره ضیاءالدین شهرستان خوی، واقع در ۱۶ هزار و پانصدگزی شمال باختری قره ضیاءالدین و ۷ هزارگزی شمال ارابه رو قوردل به قره ضیاءالدین. هوای آن م ...
[ گَ زَ ] (اِ) سانسکریت گجر، محتملاً از پارسی ناشی شده زیرا در یکی از مآخذ طبی متأخر آمده... و اشیر یا کاشیر در لهجهٔ قره قلپق (روسیه) نیز به اغلب احتمال از همین لغت فارسی است. در پشتو گج ...
[ گُ زَ ] (اِ) خرجین شبان. (برهان).
[ گَ زُ رَ / رِ ] (اِ) گیاهی است که آن را سرزیره خوانند. (برهان) (آنندراج). و رجوع به سرزیره شود.
[ گَ زِ ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان میداود (سرگچ) بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز، واقع در ۱۸ هزارگزی جنوب باغ ملک و ۲۲ هزارگزی خاور راه اتومبیل رو هفتگل به رامهرمز و دارای ۳۰ تن سکنه اس ...
[ گَ زِ ] (اِمص) گزیدن. لَسع. لَدغ. (منتهی الارب): من بفریاد از عنای سبش نیش از الماس دارد او به گزش.طیان. || با زخمه زدن ذوات الاوتار، مقابل کشش.
[ گُ زَ ] (اِخ) دهی است از دهستان آلان بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در ۱۷ هزارگزی جنوب سردشت و ۱۷ هزارگزی جنوب شوسهٔ سردشت به مهاباد. هوای آن معتدل و دارای ۲۵ تن سکنه است. آب آنجا از چشم ...
[ گُ زَلْ لو ] (اِخ) دهی است از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در ۵۵ هزارگزی جنوب خاوری مراغه و ۲۲ هزارگزی شمال خاوری شوسهٔ شاهین دژ به میاندوآب. هوای آن معتدل و دارای ۳۷۷ تن س ...