[ گِ فُ ] (اِخ) گریپون. پسر نامشروع شارل مارتل (۷۲۶ -۷۵۳م.). شهرتش بواسطهٔ مبارزاتی است که بمخالفت پپن لُ برف و پسرانش کرده است.
لغتنامه دهخدا
[ گِ ] (اِخ) اوجینیو، متولد ۱۸۸۷م. و متوفی ۱۹۲۵م. در میلانو به دنیا آمده است. مستشرق ایطالیایی که به بلاد عرب و تونس و طرابلس غرب و مصر مسافرت کرده است. در سال ۱۹۲۵ بسمت رئیس کتابخانهٔ سلطن ...
[ گِ زِ ] (اِخ) فرانتز. شاعر دراماتیک اتریشی متولد در وین (۱۷۹۱ - ۱۸۷۲م.).
[ گِ ] (اِخ) طایفه ای است که در نودهک سکنی دارند. رجوع به ترجمهٔ سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص ۲۱۴ شود.
[ گِ مَ حَ لْ لَ ] (اِخ) نام محله ای است از اشرف (ساری).
[ گِ ] (اِخ) ویلهلم. نویسندهٔ آلمانی که در هانو به دنیا آمده است. (۱۷۸۶ - ۱۸۵۹م.). مصنف حکایات ملی آلمان است. درین کار برادرش ژاکب (یعقوب) (۱۷۸۵ -۱۸۶۳م.) با وی همکاری کرده است. او موجد فقه ...
[ گِ ] (اِخ) دهی است از دهستان حومهٔ بخش مرکزی شهرستان بم، واقع در ۲۸۰۰۰گزی جنوب باختری بم و ۱۲۰۰۰گزی جنوب شوسهٔ بم به کرمان. هوای آن معتدل و دارای ۲۳۹ تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میش ...
[ گِ سِ ] (اِخ) یا گریمزل تنگه ای است در سویس که در جبال آلپ برنواز میان دره های رن و آار واقع شده است و دارای ۲۱۷۲ گز ارتفاع است.
[ گِ وِ ] (اِخ) رودخانه ای است در آمریکای شمالی که در کنتاکی جریان یافته به نهر اوهایو که از شعب می سی سی پی است میریزد. مجرای آن به طول ۴۰۰ هزار گز است و ۲۷۵ هزار گز از آن قابل کشتیرانی ...
[ گِ وِ ] (اِخ) رودخانه ای است در مغرب آمریکای شمالی. یکی از دو رودخانه ای است که رودخانهٔ کولورادو را تشکیل میدهند. این رود از کوه فرمونت سرچشمه گرفته به جنوب جاری میشود و پس از طی ۸۰۰ هز ...
[ گِ رْ یَ / یِ اَ تَ ] (مص مرکب) در تداول عامه یا به گریه انداختن. گریاندن. گریانیدن : چو عشق افگند در دل شور مژگان گریه اندازد جهد هر گه که برقی لاجرم باران شود پیدا. سنجر کاشی (از آنندر ...
[ گِ رْ یَ / یِ دُ دی دَ ] (مص مرکب) گریه در خود داشتن. پر از گریه بودن : بود گریه دزدیدن چشم بیدل چو زخمی که او آب دزدیده باشد. بیدل (از آنندراج).