[ گُ گَ ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان، واقع در ۳۰۰۰۰گزی شمال کرمان، سر راه مالرو شهداد به کرمان. دارای ۱۰ تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
لغتنامه دهخدا
[ گُ گِ ] (اِخ) همان گرجستان است. (تاریخ ایران باستان ص ۲۴۵۹). رجوع به گرجستان شود.
[ گُ گِ شِ ] (اِخ) دهی است از دهستان خدابنده لو بخش صحنهٔ شهرستان کرمانشاهان واقع در ۸۰۰۰گزی شمال صحنه، کنار راه مالرو صحنه به سنقر. منطقه ای است کوهستانی و سردسیر دارای ۲۶۳ تن سکنه است. ...
[ گُ گِ ] (اِخ) دهی است از دهستان خدابنده لو بخش صحنهٔ شهرستان کرمانشاهان واقع در ۱۰۰۰۰گزی شمال صحنه. کنار راه مالرو صحنه بسنقر. هوای آن سرد. دارای ۱۲۶ تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین ...
[ گُ گِ چِ ] (اِخ) دهی است از دهستان خالصه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه. واقع در ۱۹۰۰۰گزی شمال باختر کرمانشاه و ۳۰۰۰گزی شمال راه فرعی سراب نیلوفر. هوای آن سرد، دارای ۱۰۹ تن سکنه است. آب آنج ...
[ گِ رِ ] (اِخ) گرگوار اول که او را گرگوار بزرگ نیز میگویند، در ۵۴۰م. در رم متولد شد و از سال ۵۹۰ تا ۶۰۴م. دارای مقام پاپی بود. وی موجد لیترچای و مناسک گرگواری میباشد، نمازی که بیاد فدا ...
[ گِ رِ تُ ] (اِخ)غریغوریوس منور. از جمله مبلغین مسیحی است که از سال ۲۹۴م. در ارمنستان مشغول تبلیغ بود و مردم را به دین عیسوی دعوت میکرد. رجوع به یشتها تألیف پورداود ج ۱ ص ۱۷۶ شود.
[ گِ رِ گُ ] (اِخ) اسقف نوسا از قدیسین نصرانی (ولادت در حدود ۳۳۰ و وفات در حدود ۴۰۰م.) که آثار متعددی از وی در دست است و از جملهٔ آثار وی کتاب طبیعةالانسان را در مآخذ عربی ذکر کرده اند. (ت ...
[ گَ / گُ ] (اِ) ضابط ولایت را نیز گویند. (برهان). جهانگیری این نام را «گرکند» ضبط کرده است لیکن اشتباه است.
[ گُ ] (اِخ) رجوع به گرژیاس شود.
[ گُ ] (اِخ) یکی از امرای شاه منصور (از خاندان آل مظفر) که در موقعی که به یزد حمله کرد مقتول شد. (تاریخ عصر حافظ ج ۱ چ غنی ص ۴۲۴).
[ گُ دَ ] (اِخ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان واقع در ۳۸۰۰۰گزی شمال سنقر و کنار راه فرعی سنقر به قروه. هوای آن سرد و دارای ۱۳۵ تن سکنه است. آب آنجا از چشمه ت ...