[ کُ نَ / نِ ] (حامص مرکب) عمل شستن کهنهٔ اطفال. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حالت و چگونگی کهنه شوی. رجوع به کهنه شوی شود.
لغتنامه دهخدا
[ کُ نَ قَ عِ ] (اِخ) دهی از دهستان حومهٔ بخش اشنویه است که در شهرستان ارومیه واقع است و ۲۴۷ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).
[ کُ نَ ] (اِخ) دهی از دهستان پیران است که در بخش حومهٔ شهرستان مهاباد واقع است و ۲۰۲ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).
[ کُ نِ ] (اِخ) دهی از دهستان طیبی گرمسیری است که در بخش کهکیلویهٔ شهرستان بهبهان واقع است و ۱۰۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۶).
[ کُ نَ / نِ ] (حامص مرکب) حالت و عمل کهنه چین. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کهنه چین شود.
[ کُ نَ / نِ ] (ص مرکب) آزموده. کارآزموده. مجرب. مقابل تازه کار. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || سخت گربز. گربز. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
[ ] (اِخ) دهی از دهستان بهنام وسط است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و ۵۴۶ تن سکنه دارد. بقعهٔ امام زاده یحیی در این ده واقع است، تاریخ بنای این بقعهٔ ۷۰۷ هـ . ق. است و اکنون من ...
[ کَ ] (اِخ) یکی از بخشهای چهارگانهٔ شهرستان جیرفت که محدود است از شمال به بخش مرکزی جیرفت و بخش جبال بارز و از جنوب به بخشهای جاسک و میناب و از مشرق به دهستان ولگان از شهرستان ایرانشهر و ...
[ کَ ] (اِخ) دهی از دهستان حتکن است که در بخش زرند شهرستان کرمان واقع است و۲۰۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
[ کَ سَ بُ ] (اِخ) دهی از دهستان سربنان است که در بخش زرند شهرستان کرمان واقع است و ۱۹۶ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
[ کَ مُ ] (اِخ) دهی از دهستان زنگی آباد است که در شهرستان کرمان واقع است و ۱۵۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
[ کَ گَ ] (اِخ) دهی از دهستان حرجند است که در بخش مرکزی شهرستان کرمان واقع است و ۱۰۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).