[ کَ پَ رَ ] (اِخ) رجوع به کلئوپاتر شود.
لغتنامه دهخدا
[ کُ لْ ] (اِخ) دهی از دهستان ماهیدشت پایین است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و ۳۵۵ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).
[ کَ ] (ع اِ) جِ کَلب. (منتهی الارب). و رجوع به کلب شود. || گروه سگان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جماعت سگان و گویند جمع است و از جمعهای نادر است. (از اقرب الموارد).
[ کُ لَ ] (اِخ) ابن اسدبن کلیب البرهوتی (متوفی در حدود ۴۳ هـ . ق.) صحابی و از شعرای حضرموت و از مردم برهوت بود که اسلام آورد و بر پیغمبر وارد شد و جامه ای که دست باف مادر خویش ...
[ کُ لَ بِ نِ رَ عَ ] (اخ) ابن عامربن صعصعة. جد جاهلی است و فرزندان او به بنی مجد مشهورند. (از اعلام زرکلی).
[ کَ بَ ] (اخ) یکی از بخشهای پنجگانهٔ شهرستان اهر است. این بخش یکی از مهمترین و حاصلخیزترین بخشهای شهرستان اهر و در قسمت شمالی قره داغ و کنار مرز ایران و شوروی (سابق) واقع است. حدود آن به ...
[ کَ بَ ] (اِخ) قصبهٔ مرکز بخش و همچنین دهستان کلیبر از شهرستان اهر است. در ۲۴ هزارگزی شمال اهر در انتهای جادهٔ شوسهٔ اهر به کلیبر واقع است. مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است: طول ۳۰ درجه ...
[ کُ یَ ] (ع اِ) گرده. و کلوة مانند آن و کلیتان تثنیهٔ آن و کُلیات مانند آن و کلیتان تثنیهٔ آن و کُلیات و کلیً [ کُ لَن ] جمع آن است. (از منتهی الارب). کلیه. و رجوع به کلیه و کلوة و کلی [ ...
[ کُ لْ لی یَ تَن ] (ع ق) عموماً و بالجمله و سراسر و تماماً. (ناظم الاطباء). جمعاً. همه همگی. (فرهنگ فارسی معین).
[ کَ ] (ع اِ) سنگ دراز که بدان دهانهٔ گو کفتار را بند نمایند. کِلّیت. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). کِلّیت. سنگی دراز که با آن لانهٔ کفتار را می بندند و گویند پوشانند. (از ا ...
[ کُ لْ لی یَ ] (ع مص جعلی، اِمص) هر چیز که عمومیت داشته باشد و شامل همهٔ اجزاء بود. (ناظم الاطباء). کلیه. کل بودن. تمامیت. مقابل جزئیت. (فرهنگ فارسی معین): و سه دیگر قسم نه نورانی است و ن ...
[ کُ ئی یِ ] (اِخ) دهی از دهستان احمدی است که در بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس واقع است و ۲۲۶ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).