[ ] (اِخ) (قلعه) شهری است در کلدیه که نمرود آن را بنا نمود و قول معتنی به آن است که کلنه همان کلنواش یا کنه است و برخی بر آنند که در نزد قلعهٔ شرقه بوده است که بمسافت ۱۰ میل به جنو ...
لغتنامه دهخدا
[ کِ لَ ] (اِ) کِلنَک. سوراخ کلید. (از برهان). و رجوع به کِلنَک شود.
[ کُ لَ زَ دَ ] (مص مرکب) کلنگ بر زمین کوبیدن و کندن و شکافتن آن را ضربت وارد کردن با کلنگ بر زمین و دیوار برای کندن و شکافتن آن : کلنگی می زند چون شیر جنگی کلنگی نه که او باشد کلنگی.نظام ...
[ کُ لَ اَ کَ ] (حامص مرکب) کلنگ افکندن. کلنگ شکار کردن. صید کردن و بر زمین افکندن کلنگ : یکی کاروان جمله شاهین و باز به چرز و کلنگ افکنی تیزتاز.نظامی.
[ کُ لَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان چرداول است که در بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام واقع است و ۱۰۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).
[ کَ لَ ] (اِخ) دهی از دهستان جلال ازرک است که دربخش نور شهرستان بابل واقع است و ۱۷۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۳).
[ کُ لَ ] (اِخ) دهی از دهستان ابهررود است که در بخش ابهر شهرستان زنجان واقع است و ۳۳۵ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۲).
[ کُ لَ گِ ] (اِخ) دهی از دهستان گسگرات است که در بخش صومعه سرای شهرستان فومن واقع است و ۶۹۵ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۲).
[ کُ لَ ] (ص) به معنی طامع و حریص باشد. (برهان) (آنندراج): کلنگی می زند چون شیر جنگی کلنگی نه که او باشد کلنگی. نظامی (خسرو و شیرین چ وحید ص ۲۵۴). یکیش خام طمع خواند و یکی بدنفس یکی کلنگ ...
[ کُ لَ ] (اِخ) دهی از دهستان سیریک است که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و ۱۵۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
[ کُ لَ / لِ ] (ص) هر چیز کوتاه و ناقص را گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). کوتاه و ناقص و کوچک. (آنندراج). کوتاه و ناقص. (فرهنگ فارسی معین). || آدم کوتاه. (از برهان). مردم کوتاه. (ناظم الاط ...
[ کَ لْ لَ / لِ ] (ص) بمعنی بی وفا و بی حقیقت و هرجایی هم آمده است. (برهان). بی وفا و بی حقیقت و ناراست و مکار و هرجایی. (ناظم الاطباء). - بی کله؛ راست و باحقیقت و باوفا. (ناظم الاطباء). ...