[ کَ لِ ] (اِخ) دهی از دهستان منجوان است که در بخش خداآفرین شهرستان تبریز واقع است و ۱۳۶ تن سکنه دارد. در دو محل بفاصلهٔ یک هزار گز بنام کلالهٔ بالا و کلالهٔ پائین معروف و سکنهٔ کلالهٔ با ...
لغتنامه دهخدا
[ کُ لَ ] (اِ) کلاله. کاکل. پرچم. موی مجعد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): موی سر او تا به دوش در هر طرف هزار کلالک چو ماسوره ای غالیه آویخته و زره داود بر هم ریخته. (تاریخ طبرستان، یادداشت ...
[ کَ ] (ع اِ) زمین درشت سطبر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
[ کِ ] (ع اِ) جِ کَلم (خستگی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جِ کلم (جرح). جاء بدواء الکلام من اطایب الکلام. (اقرب الموارد).
[ کَ مِ مِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) سخن پرمعنی. کلامی که معنی بسیار دارد. || در اصطلاح فن بدیع، آن است که کلام مشتمل باشد بر مواعظ حسنه و حکمتهای متقنه... (هنجار گفتار ص ۲۷۹). رشید وطواط آ ...
[ کُ ] (اِ) کلیدان. کلون. بست پشت در. کلندان. چوب پشت در. قسمتی از چوب بر پشت درزده که بدان در را محکم کنند تا کس نتواند بدرون آید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). به قزوینی کلیدان. (فرهنگ فارس ...
[ کِ ] (اِ) کلیدان و آن بست و بند درهای باغ و طویله و امثال آن باشد. (برهان) (ناظم الاطباء).
[ کَ ] (اِخ) (کالان) دهی از دهستان اوزومدل است که در بخش ورزقان شهرستان اهر واقع است و ۳۳۷ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).
[ کَ ] (اِخ) دهی از دهستان دره صیدی است که در بخش اشترینان شهرستان بروجرد واقع است و ۴۳۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۶).
[ کَ ] (اِخ) دهی از دهستان لواسان بزرگ است که در بخش افجهٔ شهرستان تهران واقع است و ۱۳۹ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱).
[ کَ شِ کَ ] (ص مرکب) بزرگ شکم. (ناظم الاطباء). بزرگ شکم. شکم گنده. بطین. بطن. مبطان. منفوخ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مجوف. طحامر، اعجز. (منتهی الارب). رجوع به شکم و کلان شود.
[ کَ ] (اِخ) خواجه... به گفتهٔ مؤلف مجالس از قضات هرات و پدر مولانا وصلی شاعر بود که همهٔ مردم هرات در عقل و رای او را مسلم می دارند. (از مجالس النفائس ص ۱۰۲). و رجوع به همین کتاب ص ۲۷۴ ش ...