[ کَ ] (ع اِمص) شکست. || شکستگی. رخنه. شکاف. (ناظم الاطباء): ز کسری که در طاق کسری فتاد جهان پایه ای در درستی نهاد. نورالدین ظهوری (از آنندراج). || هزیمت. || حزن. اندوه. || (اِ) حر ...
لغتنامه دهخدا
[ کَ سَ / کَ سِ ] (ع اِ) چیزی که فوق طاقت شخص باشد، یقال اصابه کسر ثم کسر؛ یعنی رسید او را چیزی که طاقت آن نداشت. (ناظم الاطباء).
[ کِ ] (اِخ) نام چند قریه در یمن. (ناظم الاطباء).
[ کَ رِ صِ ] (اِخ) دهی است از دهستان وفس عاشقلو بخش رزن شهرستان همدان. کوهستانی و سردسیر است و ۳۶۲تن سکنه دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).
[ کُ رَ ] (ع اِمص) اسم است کسر را. (ناظم الاطباء).
[ کِ را ] (اِخ) عنوان پرویزبن هرمزبن انوشیروان. خسرو دوم.
[ کَ سَ ] (ع اِمص) خردی دندان و کوتاهی آن و برچسبیدگی آن در بنش. (ناظم الاطباء). خردی دندان یا کوتاهی آن یا برچفسیدگی دندان در بن دندان. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). جِ کُسّ. ...
[ کُ سَ تَ / تِ ] (ن مف) گسسته. (ناظم الاطباء). رجوع به گسسته شود.
[ کُ سَ تَ / تِ ] (حامص) گسستگی. (ناظم الاطباء). رجوع به گسستگی شود.
[ کَ طَ ] (ع اِ) کسطال. غبار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به کسطال شود.
[ کُ ] (ع ص، اِ) جِ اکسع و کسعاء. (ناظم الاطباء).
[ کُ سَ ] (ع اِ) جِ کُسعَة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به کسعة شود.