(اِخ) (میرحیدر...) گرچه قدری کوتاه و ضعیف اندام است ولی از حیث استعداد پایهٔ بلندی دارد. در فن معما و تاریخ ممتاز است گویند به اسم خان احمد پادشاه قصیده ای گفته که از هر مصراع آن یک معما ...
لغتنامه دهخدا
[ یِ مُ عَ رْ رَ ] (اِ مرکب) یا کاشی تراشیده. تلفیق تکه های کوچک تراشیدهٔ خشت کاشی براساس نقش. رجوع به معرق شود.
(اِخ) یکی از قلاع سه گانه واقع در «چناشک» از دهات کوهسار که بر قلهٔ کوه واقع است و اکنون «دشلی» نام دارد. (مازندران و استرآباد) ترجمهٔ وحید مازندرانی ص ۱۱۶ و ۱۷۶).
(اِ) اسم هندی عصار است. (تحفهٔ حکیم مؤمن).
(اِخ) کاشن (در شمال ایلام) در حدود ۲۴ قرن پیش از میلاد نام مکانی را در شمال ایلام می بینیم که آن را کاشن میخوانده اند چون بسیار دور بنظر می آید که در آن عهد بعید طایفه کاسی معروف در سرزمین ...
[ کاص ص ] (ع ص) بسیار حریص و بسیار آز. || شتاب رو. (ناظم الاطباء).
[ ظِ ] (ع ص) ج، کُظَّم. (منتهی الارب). و کاظمین. خاموش و فروخورندهٔ خشم. (منتهی الارب) (آنندراج). حلیم و بردبار. ساکت : {/Bاَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی اَلسَّرََّاءِ وَ اَلضَّرََّاءِ وَ اَل ...
[ ظِ ] (اِخ) (حکیم...) ابن المجتهد حیدرعلی طشت دار نجفی که یکی از اطبای معروف و ملقب به حاذق الملک بود. وی به سال ۱۱۵۰ هـ .ق. منظومهٔ مسمی به «فرخ نامهٔ فاطمه» را به رشتهٔ نظم کشیده است. ( ...
[ ظِ ] (اِخ) مسیح البیان از اطباء و شعرای مشهور ایران است و در خدمت شاه عالمگیر بوده، منظومه های موسوم به: آئینه خانه، پری خانه، ملاحت احمدی، صباحت یوسفی، گل محمدی، اوصاف مسیحی، را به رشته ...
[ ظِ مِ اِ فَ ] (اِخ) (میرزا...) ولد حاجی میرزا علی از اهالی اصفهان و از معتبرین تجار است. حقا که مشارالیه تاجر کالای قابلی است و بنکدار اهلیت و آدمیت است. از خوبیهای ذات و پاکیزگی صفات تو ...
[ ظِ مِ رَ ] (اِخ) (سید...) ابن قاسم حسینی گیلانی رشتی حائری از علمای اواسط قرن سیزدهم هجرت و از اکابر تلامذهٔ شیخ احمد احسائی و بعد از وفات استاد مذکور خود نایب مناب او و در تمامی امور دی ...
[ ظِ ] (اِخ) دهی جزء بخش شمیران شهرستان تهران، واقع در ۶هزارگزی جنوب خاور تجریش و ۳۰هزارگزی راه شوسهٔ تهران به تجریش در دامنه و سردسیر و دارای ۲۵۰ تن سکنه است. راه فرعی براه شوسهٔ تهران ...