[ اَ دِنْ ] (ع اِ) اَثْدی. جِ ثدی. پستانهای مردان و زنان.
لغتنامه دهخدا
[ اَ ] (ع اِ) جوهر شمشیر. ج، اُثور. (منتهی الارب). پرند شمشیر.
[ اِ ] (ع اِ) جوهر شمشیر. (منتهی الارب). پرند شمشیر. ج، اُثور. || بعد. پس. (منتهی الارب). پی. (مؤید). || روغن خالص. (منتهی الارب). || نشان. ج، آثار.
[ اَ ثِ/ ثُ ] (ع ص) آنکه خود را بر اقران برگزیدن خواهد به صفات نیکو. آنکه گزیند چیزهای خوب را برای خود، نه برای یاران.
[ اَ ثَ ] (اِخ) شفیعائی (آخوند...). از متأخرین شعرای شیراز و صاحب دیوانی است حاوی ۱۱۰۰۰ بیت. وفات او در سال ۱۱۱۳ هـ .ق . به لار بود. (قاموس الأعلام).
[ اَ ] (ع اِ) جِ ثَری.
[ اَ رَ ] (ع مص) اثرت البعیر اثرةً؛ رندیدم باطن سپل شتر را. (منتهی الارب). || پوست اندرون سم شتر واکردن تا اثر آن در زمین پیدا شود.
[ اَ رَ ] (ع ص) نسبتی است. رجوع به انساب سمعانی شود.
[ اِ رِمْ ما ] (ع مص) اثرماط سقاء؛ منتفخ گردیدن مشک. || اثرماط مرد؛ برآماسیده شدن او از غلبهٔ خشم.
[ اِ رِمْ ] (ع مص) پر بِرشته شدن (یعنی بریان شدن) پوست بره: اثرنبج جلدالجمل؛ اذا شوی فیبس اعالیه.
[ اِ رِ ] (ع مص) بسیار شدن گوشت سینه.
[ اِ رِ ] (ع مص) بسیارگوشت شدن سینه.