[ اَ بَ نِ مَ / مو صِ ] (اِخ) (۵۲۱ -۶۳۱ هـ . ق.). رجوع به اتابکان الجزیره و شام شود. این سلسله را مغول برانداختند. رجوع به طبقات سلاطین اسلام صص ۱۴۴ -۱۴۵ و رجوع به قاموس الاعلام مادهٔ ا ...
لغتنامه دهخدا
[ اَ ] (اِخ) نام کوهی. || از اعلام زنان عرب از جمله نام مادر قیس بن ضرار از قبیلهٔ بکربن وائل.
[ اَتْ تا ] (اِ) رشتهٔ کمند. رجوع به اَتَر شود.
[ اُ غَ / غِ ] (ترکی، اِ) اُتاقه. رجوع به اتاقه شود.
[ اُ قَ / قِ ] (ترکی، اِ) بمعنی کلغی که از پرهای بعض مرغان سازند و این لفظ ترکی است و با فعل زدن و افتادن و داشتن صرف شود: اتاقه سرکشان را از سر افتد چو بلبل از درخت گل درافتد.زلالی. از ...
[ اَ ] (حامص مرکب) (ترکی: اَلیکی) سمت و پایه و رتبهٔ اتالیق: محمدحسن خان آقا محمدخان ولد اکبر خود را که در آنوقت خردسال بود به اتالیقی علیخان قلیجهٔ بیگلربیگی و سردار آذربایجان ... سپرده ...
[ اِ ] (ع اِ) جِ اِتاوَه: حق انعام آن دولت فراموش کرد و در انفاذ وظایف حمول و اتاوات به حضرت بخارا تقاعد و ابطا نمود. (ترجمهٔ تاریخ یمینی). در اکتساب خیرات و احتساب مبرات و رعایت رعیت و ط ...
[ اَ وا ] (ع اِ) جِ اِتاوَه.
[ اَ ] (ص نسبی) از مردم اَتاوه. اهل شهر اَتاوه.
[ اَ وی یا ] (ع ص، اِ) زنان مسافر بعیدةالأوطان.
[ اَ ] (ع ص، اِ) جِ اتیاه و توه و تیه.
[ اَ کُ بِ اَ رِلْ لاه ] (اِخ) ابوالعباس. مؤلف حبیب السیر آرد: چون مستنصر (خلیفهٔ مصر) با فوجی از خواص کشته شده از جمله مردمی که خود را از آن غرقاب بساحل نجات رسانیدند یکی ابوالعباس اتا ...