[ اِ تِ اُ ] (اِخ) (قاموس الاعلام). رجوع به ات اکلس شود.
لغتنامه دهخدا
[ اِتْ تِ آ ] (ع مص) آهستگی نمودن. یقال : اتئد فی امرک؛ ای تثبّت. (منتهی الارب).
[ اَ ] (ترکی، اِ) در ترکی بمعنی پدر است و در بعض کلمات چون مزید مقدمی آید، مانند اتابک و اتابای و اتاتورک و در بعض لهجه ها به ألف ممدوده تلفظ شود (آتا).
[ اُ ]
[ اَ / اِ ] (ع اِ) حاصل و درآمد هر چیز از حبوب و از بار خرمابن و نتاج حیوان و شیر آنها: کَم اِتاء ارضک؛ چند است حاصل زمین تو؟ - ارض ذات اتاء؛ زمین برومند. (مهذب الاسماء).
[ اِ ] (ع مص) بار دادن خرما و کشت. (تاج المصادر بیهقی). برآمدن بار نخل و درخت یا ظاهر شدن صلاح آن یا بسیار گردیدن بارِ آن. (منتهی الارب). || برآمدن نمای یعنی افزون شدن بچه یا شیر ماشیه.
[ اَ ] (ع اِ) چوب یا برگ که در جوی افتد. ج، اُِتیّ، اِتاء. (منتهی الارب). || غلهٔ زمین. || میوهٔ درخت خرما. (از منتهی الارب).
[ اَ ] (اِخ) آتابای. نام طایفه ای از ترکمانان ساکن ایران مرکب از دو هزار خانوار و از آق قلعه و گرسان تا اَترک یورت آنان است.
[ اَ بَ نِ اَ جَ رَ وَ ] (اِخ) یا امرای زنگی (۵۲۱ -۶۴۸ هـ . ق.). اتابک عمادالدین زنگی پسر آق سنقر حاجب یکی از غلامان ترک ملکشاه بود که از سال ۴۷۸ تا ۴۸۷ هـ . ق. در حلب از جانب تتش نیابت ...
[ اَ بَ نِ سَ ] (اِخ) (۵۶۶-۶۱۷ هـ . ق.). رجوع به اتابکان الجزیره و شام شود.انقراض این شعبه بدست ایوبیان صورت گرفت. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص ۱۴۵ شود.
[ اَ بَ نِ لُ رِ ] (اِخ) (لر بزرگ) یا امرای هزاراسپی. سلسله ای از امرای لرستان که از ۵۴۳ تا ۷۴۰ هـ . ق. بدانجا حکومت کرده اند. مؤسس این سلسله ابوطاهر است که او را اتابک سلغری برای رفع طغی ...
[ اَ بَ نِ لُ رِ ] (اِخ) (لر کوچک) شعبهٔ لر کوچک اگر چند نفر امیر معتبر از میان ایشان برخاسته و مدت امارتشان نیز طویل تر بوده ولی هیچوقت اسم و رسم لر بزرگ را پیدا نکرده اند. طوایف لر کوچ ...