[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) محمدبن احمدبن هشام لخمی سبتی اندلسی. ادیب نحوی و یکی از معروفین به کنیت ابن هشام. رجوع به ابن هشام محمدبن احمد... شود.
لغتنامه دهخدا
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) محمدبن احمد جیهانی وزیر نصربن احمد صاحب خراسان. ابوبکر محمدبن جعفر النرشخی صاحب تاریخ بخارا گوید: چون امیر سعید ابوالحسن نصربن احمدبن اسماعیل السامانی در هشت سا ...
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) محمدبن احمد ذهبی. رجوع به ابن قایماز... و رجوع به محمد... شود.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) محمدبن احمد الموصلی ذوالتصانیف. وفات به سال ۶۵۶ هـ . ق. رجوع به ص ۳۱۷ حبط ج ۱ شود.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) محمدبن احمد وانوغی. رجوع به محمدبن احمد... شود.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) محمدبن اسماعیل بن ابراهیم حنفی. رجوع به محمد... شود.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) محمدبن اسماعیل بن صالح بن یحیی الکاتب. رجوع به محمد... شود.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) محمدبن اسماعیل مغربی. وفات به سال ۲۹۸ هـ . ق. رجوع به ص ۳۰۰ حبط ج ۱ شود.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) محمدبن اسماعیل نحوی حکیم قرطبی. رجوع به محمد... شود.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) محمدبن برکات بن هلال. رجوع به محمد... شود.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) محمدبن بکار. از روات حدیث است و از خالد واسطی روایت کند. (الکنی للدولابی).
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) محمدبن بکاربن بلال دمشقی. از روات حدیث است. (الکنی للدولابی).