[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) سلیمان مدنی یا مدینی. محدّث است. او از عبداللََّه بن دینار و از او معتمربن سلیمان روایت کند.
لغتنامه دهخدا
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) سلیم بن اخیمر. محدّث است و از ابن عون روایت کند.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) سنجری. او راست: الفوائدالحدیبیه. (کشف الظنون).
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) سهل بن یوسف. از روات حدیث است.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) شقی. آخرین امیر خاندان بنی نصر به اسپانیا. رجوع به ابوعبداللََّه محمدبن علی ابوالحسن... شود.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) الصنابجی. از کبارتابعین. رجوع به عبدالرحمن بن عسیله... شود.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) صوفی. در حبیب السیر بنقل از یافعی آمده است که ابوالقاسم محمدبن عبداللََّه بن ملقب بمهدی اسماعیلی در ذی حجهٔ ۲۹۹ هـ . ق. بمعاونت ابوعبداللََّه صوفی از ولایت افریق ...
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) صومعی گیلانی. یکی از شیوخ متصوفه به مائهٔ چهارم و او جدّ مادری محیی الدین عبدالقادر گیلانی است و دختر او مادر عبدالقادر مسماة به ام الخیر بوده است. و نسبت او ظا ...
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) عبدالرحمن بن عسیلة الصنابجی. از روات حدیث است. و رجوع به عبدالرحمن بن عسیله شود.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) عبدالرحمن بن محمد. رجوع به عطاردی عبدالرحمن... شود.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) عبیداللََّه بن عبداللََّه بن عتبةبن مسعود. تابعی است. وفات وی به سال ۹۷ یا ۹۸ هـ . ق. بوده است.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) عبیداللََّه بن محمدبن بطة. رجوع به ابوعبداللََّه عبیداللََّه بن محمد عکبری شود.