[ اِ نُ صِ ] (اِخ) قاضی الجماعه ابوبکر محمدبن محمد عاصم القیسی. نحوی و فقیه مالکی. مولد او غرناطه در ۷۶۰ هـ .ق . در بدایت عمر شغل وراقی داشت و سپس مرتبت قاضی القضاتی غرناطه یافت. ارجوزه ا ...
لغتنامه دهخدا
[ اِ نُ عَ دِلْ حَ کَ ] (اِخ) عبدالرحمن بن عبداللََّه بن عبدالحکم بن اعین مصری. وفات ۲۵۷ هـ .ق . پدر او رئیس مذهب مالکی در مصر و در ۲۱۴ وفات کرده است. عبدالرحمن صاحب ترجمه و برادرانش از ...
[ اِ نُ عَ دِلْ حَ کَ ] (اِخ) ابوعبداللََّه محمدبن عبداللََّه بن عبدالحکم بن اعین مصری. فقیه شافعی (۱۸۲ -۲۶۸ هـ .ق .). او پسر ابومحمد عبداللََّه و برادر عبدالرحمن بن ابومحمد عبداللََّه است ...
[ اِ نُ عَ دِدْ دا ءِ ] (اِخ) زین الدین مقدسی. خطاط و ادیب. گویند بیش از دوهزار کتاب بخط خود نوشته و در آخر عمر نابینا شده. وفات او به سال ۶۶۸ هـ .ق . بوده است.
[ اِ نُ عَ دِلْ عَ ] (اِخ) ابوحفص عمربن عبدالعزیزبن مروان بن حکم. هشتمین خلیفهٔ اموی. رجوع به عمربن عبدالعزیز شود: یکی از بزرگان اهل تمیز حکایت کند زابن عبدالعزیز.سعدی.
[ اِ نُ عَ دِلْ قُ دْ دو ] (اِخ) رجوع به صالح بن عبدالقدوس شود.
[ اِ نُ عَ دِلْ مَ لِ کِزْ زَیْ یا ] (اِخ) رجوع به ابن زیات شود.
[ اِ نُ عَ دِ رَبْ بِ هْ ] (اِخ) ملقب به رأس البغل. و کتاب البستان که بفتح بن خاقان نسبت کنند از اوست. (ابن الندیم).
[ اِ نُ عَ ] (اِخ) ابومحمد عبدالمجیدبن عبدون اندلسی. شاعر و محدث. وفات او به سال ۵۲۹ هـ .ق . او رازدار بنی افطس بود ازجمله متوکل عمر. و به سال ۵۰۰ صاحب السر علی بن یوسف مرابطی گردید. وی را ...
[ اِ نُ عَ ءِ ] (اِخ) کمال الدین عبدالرحمن بن محمدبن ابراهیم. فقیه و محدث و ادیب شیعی بمائهٔ هشتم هجری. وفات او پس از سال ۷۸۶ هـ .ق . او راست: کتاب شرح نهج البلاغه و این شرحی مفصل است. کت ...
[ اِ نُ عَ جَ رْ رَ ] (اِخ) عبدالکریم. رئیس خوارج سیستان و خراسان و کرمان و قهستان. ابتدا عبدالکریم از اتباع عطیةبن اسود و عطیه پیرو نجدةبن عامر بود، سپس ابن عجرد خود بانی فرقهٔ جدید گشت ...
[ اِ نُ ؟ ] (اِخ) هبةاللََّه بن عبدالغفاربن جمال الدین مقدسی حنفی. اصلاً ایرانی و از دانشمندان ادب و فقه در ممالک عثمانی در مائهٔ یازدهم هجری. چندی مفتی بیت المقدس بوده. ولادت او به سال ۱ ...