التهاب حاد یا مزمن روده که ممکن است به دلیل تنگی یا زخم باشد.
فرهنگ فارسی عمید
= گَون
برآمدگی بزرگ در زمین که از خاک و سنگ فراوان تشکیل یافته و نسبت به زمین اطرافش بسیاربلند باشد. * کوه آتشفشان: (زمینشناسی) = آتشفشان
۱. کسی که بتواند از قسمتهای سخت کوه عبور کند و به قلۀ آن بالا برود. ۲. (اسم، صفت) ورزشکاری که در کوهنوردی مهارت دارد.
کوهکافنده؛ شکافندۀ کوه: برآن گونه زد نعرۀ کوهکاف / که سیمرغ بگریخت در کوه قاف (اسدی: ۳۹۱).
۱. برآمدگی پشت شتر که از پیه و چربی انباشته شده. ۲. برآمدگی روی شانۀ گاو.
= زالزالک
= کوهستان
سر کوه.
۱. زمین پایین کوه؛ دامن کوه. ۲. کوهستان.
کسی که شغلش کندن کوه است؛ کسی که کوه میکند.
= گواره۱