در دورۀ قاجاریه، بالاترین درجۀ نظامی.
فرهنگ فارسی عمید
= اِمام
ظرف؛ آوند.
= اُنبوب
باغی که دارای درختان انار باشد.
= آنارشی
۱. مردم. ۲. مخلوقات؛ آفریدهشدگان.
سرانگشتان.
خبر دادن؛ آگاه ساختن.
= ابناخون
شرکت؛ همکاری؛ همدستی.
= امبرباریس