= آلاچیق
فرهنگ فارسی عمید
درمان یا کاهش عوارض بیماریها بهوسیلۀ جریان برق؛ برق درمانی.
رسانایی که نشر و جمعآوری الکترونها را به عهده دارد و در فرآیندهای الکترولیز، لولههای تخلیۀ گاز، و لامپهای الکترونی به کار میرود.
عمل تجزیۀ مادۀ شیمیایی بهوسیلۀ جریان الکتریسیته، مانندِ تجزیه کردن آب به اکسیژن و هیدروژن.
ثبت کردن فعالیتهای الکتریکی عضلۀ قلب بهوسیلۀ دستگاهی که گالوانومتر دقیقی دارد.
مربوط به الکتریسیته؛ برقی.
وسیلهای برای تعیین مقدار الکل در مایعات.
۱. مصرف پیوسته خمر؛ اعتیاد به الکل. ۲. (اسم) (پزشکی) اختلال در دستگاههای عصبی و گوارشی در اثر معتاد شدن به نوشابههای الکلی؛ مسمومیت الکلی.
= آلیزیدن
[قدیمی] = آئورت
= امه
= امجد