دانهای ریز و سیاه به اندازۀ دانۀ به که در طب قدیم جزء داروهای چشم به کار میرفته.
فرهنگ فارسی عمید
کسی که کارش کشتوزرع چای است؛ چایکارنده؛ کشتکنندۀ چای.
سرماخوردگی؛ زکام؛ چایمان؛ چاییدگی.
= چپیره
۱. چتر در دست داشتن؛ شغل و عمل چتردار. ۲. [قدیمی، مجاز] پادشاهی و سلطنت.
= شترنج
۱. چتر کوچک. ۲. (زیستشناسی) گیاهی چتری با برگهای بلند که مصرف دارویی دارد.
۱. مانند چتر؛ به شکل چتر. ۲. ویژگی نوعی آرایش مو که در آن موهای جلو پیشانی را کوتاه میکنند و بر پیشانی میریزند. ۳. ویژگی درخت یا بوتهای که شاخههای آن چرخی و مدور ...
خانوادهای از گیاهان که گلهای آنها به شکل چتر در بالای شاخهها قرار دارد، مانند جعفری و هویج.
۱. چریک؛ سرباز داوطلب. ۲. دستهای سرباز پارتیزان.
پرده؛ تجیر: دگر ریاحین چون دختران دامنکش / گرفته گرد خواتین گل زرشک چتو (نزاری: رشیدی: چتو).
کلمهای که هنگام نهیب زدن به سگ و دور کردن آن میگویند.