۱. خونی که پس از زاییدن از زنان خارج میشود. ۲. ایام زاج بودن زن.
فرهنگ فارسی عمید
دورویی کردن؛ دورویی؛ مکر و ریا.
۱. تیره و تاریک. ۲. تیرهرنگ. ۳. (اسم مصدر) تیرگی.
۱. چیزی که آن را بهواسطۀ پستی از چیز دیگر جدا کنند و دور بیندازند؛ ناسره. ۲. (اسم، صفت) پَست؛ زبون: با مردم «نفایه» مکن صحبت / زیرا که از نفایه بیالایی (ناصرخسرو: ۷). ۳. (اسم) سخن ...
نفاط
زمینی که دارای معدن نفت باشد و از آن نفت بیرون آید.
مادهای جامد، بدبو، و سفیدرنگ بهصورت گَرد و پوستههای نازک که از قطران زغالسنگ بهدست میآید و برای محافظت پارچههای پشمی، قالی، و قالیچه از بید و موریان ...
۱. اخلاط یا آب دهن از دهان انداختن؛ تف کردن. ۲. برآمدن خون از زخم.
خارج شدن خون با اخلاط از ریه؛ خونریزی ریه.
کراهت داشتن؛ ناپسند داشتن؛ بیزاری و رمیدگی.
نفرینشده؛ لعنشده.
نفرینکننده.