۱. (زیستشناسی) انسان. δ دراصل، بنابر روایات، نام نخستین انسان آفریدهشده است: در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند / آدم بهشت روضهٴ دارالسلام را (حافظ: ۳۰). ۲. خدمتکار مرد؛ ...
فرهنگ فارسی عمید
۱. موجود وحشی که گوشت انسان را بخورد؛ مردمخوار. ۲. [مجاز] ستمکار.
آدم؛ انسان: تو کز محنت دیگران بیغمی / نشاید که نامت نهند آدمی (سعدی: ۶۶).
خوشخویی: نخست آدمیسیرتی پیشه کن / پس آنگه ملکخویی اندیشه کن (سعدی۱: ۱۴۴).
= آدمیزاد: نه هر آدمیزاده از دد به است / که دد ز آدمیزادۀ بد به است (سعدی۱: ۶۲).
ماه سوم تقویم شمسی کشورهای عربی، بعد از شباط و قبل از نیسان، مطابق ماه مارس فرنگی. از ماههای سال سُریانی یا رومی؛ ماه اول بهار: این هنوز اول آذار جهانافروز است / باش تا خیمه زند ...
= کچوله
۱. آتش. ۲. ماه نهم از سال خورشیدی ایرانی. ۳. [قدیمی] روز نهم از نهمین ماه تقویم اوستایی که ایرانیان قدیم در ماه آذر این روز را به خاطر یکی شدن نام ماه و روز جشن میگرفتند؛ آذرروز؛ آ ...
= اشنان
جشنی که ایرانیان قدیم در روز آذر (نهم) از ماه آذر باستانی به مناسبت توافق نام ماه و روز برپا میکردند و به زیارت آتشکده میرفتند؛ آذرگان.
۱. اندوه؛ رنج؛ محنت: ز فرزند بر جان و تنت آذرنگ / تو از مهر او روزوشب چون نهنگ (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۱۰۳). ۲. = دمار ۳. (صفت) روشن: فروغی پدید آمد از هر دو سنگ / دل سنگ گشت ا ...
۱. = آتشپرست ۲. نگهبان آتشکده.