دستگاهی که میتواند امواج صوتی را به امواج الکتریکی تبدیل کند و برای پخش یا ضبط صدا به کار میرود.
فرهنگ فارسی عمید
تصاویر ذرهبینی که از سند یا کتابی بگیرند و بعد آن را بزرگ کنند.
۱. ابزاری برای اندازهگیری فواصل یا ابعاد بسیار ریز. ۲. (ریاضی) = میکرون
موج بسیارکوتاه مغناطیسی که در بعضی وسایل ارتباطی و مخابراتی از آن استفاده میشود.
دورۀ دوم از دوران سوم زمینشناسی.
بوی نامطبوع نم و رطوبت که در بعضی از مواد غذایی مانده پیدا میشود.
به ابتدای کلمه میپیوندد و معنی آن را منفی میکند: ناآ گاه، نااستوار، نادرست، ناراست، ناپسندیده، ناتوان، نابینا، ناشکیبا، ناشناس، نارس، نامحرم، ناموافق، نااصل، نااهل، نابالغ.
سست و بیثبات؛ ناپایدار.
آشوب و اغتشاش.
۱. کسی که پایبند به اصول اخلاقی نیست. ۲. ناشایسته؛ نالایق. ۳. فرزندی که خلاف رٲی و روش نیکوی پدر و مادر رفتار کند؛ ناخلف.
۱. آنکه سخنی را باور نکند. ۲. [قدیمی] آنچه درخور باور کردن نباشد؛ غیر قابل قبول.
بیباک؛ بیترس؛ بیپروا؛ ناباکدار.