دوستی داشتن بیاخلاص؛ دوستی بیاخلاص.
فرهنگ فارسی عمید
جنگ کردن؛ جدال کردن؛ پیکار کردن.
مزاح کردن؛ شوخی کردن.
ویژگی کلمهای که در آن بهجای «الف»، «یا» آورده باشند، مثل رکیب (ممال رکاب).
۱. با هم نانونمک خوردن. ۲. به هم اعتماد کردن.
امتحانکننده؛ آزمایشکننده؛ آزماینده.
۱. شصتمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۳ آیه؛ امتحان؛ مودّت؛ مرٲة. ۲. (صفت) امتحانکننده.
۱. ادامهدار. ۲. امتدادیافته؛ کشیده؛ دراز. ۳. (قید) بهطور ادامهدار.
۱. آنکه بهره میدهد؛ آنکه فایده میرساند. ۲. آنکه تمتع میبرد؛ بهرهور.
آنکه عدمش ضروری است.
ستایششده؛ ستودهشده.
محل عبور؛ جای گذشتن؛ گذرگاه.