محل عرضه.
فرهنگ فارسی عمید
دچار سختی.
۱. یک قسمت از ده قسمت چیزی؛ دهیک. ۲. ناقۀ پرشیر که شیرش کم شده باشد.
۱. گناه. ۲. (اسم مصدر) نافرمانی.
۱. بزرگ. ۲. [قدیمی] بیشترین قسمت چیزی.
کسی که او را بزرگ میشمارند؛ بزرگشمردهشده.
بزرگ.
عفوشده؛ بخشودهشده.
۱. فرشتگان روز و شب. ۲. تسبیحات پشت سر یکدیگر.
۱. کج؛ خمیده. ۲. مددکار قوی.
پناهگاه.
در خوشنویسی، نوعی خط که عربهای عصر جاهلیت مینوشتند.