با هم دوستی صادقانه کردن.
فرهنگ فارسی عمید
= مخذول
= مخراق
رسواییها؛ خواریها.
عارض شدن درد زایمان.
خطرها.
= مخلب
شخص خالص و بیریا در دوستی.
۱. ناسازگاری کردن. ۲. ستیزه کردن؛ دشمنی کردن. ۳. (اسم) (موسیقی) گوشۀ اوج دستگاههای سهگاه و چهارگاه.
خبردهنده؛ آگاهکننده.
۱. مصروع. ۲. دیوانه. ۳. فرومایه.
= خبل