کم؛ اندک.
فرهنگ فارسی عمید
۱. غذایی که از گوشت، میگو، و ماهی یا چیزهای دیگر تهیه میشود. ۲. [قدیمی] پاره و تکه گوشت.
نوعی خوراک که از جگر گوسفند تهیه میشود.
صندوقچه.
استخوان پس سر.
۱. (نجوم) اجرام سماوی که بر گرد سیارات میگردند؛ ماه. ۲. پنجاهوچهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۵ آیه؛ اقتربت. ۳. [قدیمی، مجاز] زن زیبا. * قمر مصنوعی: = ماهواره
= میگو
محاسبهشده براساس گردش انتقالی ماه: سال قمری.
شدید؛ سخت؛ دشوار.
نوعی ظرف آب کوچک دردار.
نوعی جنگافزار سرد و کوتاهتر از شمشیر که هر دو دم آن تیز و برنده است.
۱. تارک؛ بالای هر چیز؛ بلندترین نقطۀ هر چیز. ۲. گروه؛ جماعت مردم.