آلت فلزی سرکج و نوکتیز، مانند چنگک ماهیگیری؛ چنگک؛ کجک؛ آکج. * قلاب کمر: ‹قلاب کمربند› حلقه یا سگک متصل به کمربند که کمربند با آن بسته میشود؛ گل کمربند. * قلاب گرفتن: (مصدر ل ...
فرهنگ فارسی عمید
= فلاخن
آنکه زر و سیم ناسره سکه بزند. دشمن روزند این قلابکان / عاشق روزند آن زرهای کان (مولوی: ۲۰۵).
تقلبی؛ ساختگی؛ بدل؛ ناسره.
۱. کشش کمان بهزور؛ بهزور کشیدن زه کمان. ۲. امتداد و مقدار درازی هر دو دست. ۳. پک سخت و ممتد که به چپق بزنند و دود را حلقهوار از دهان بیرون دهند.
۱. کلات؛ قلعه. ۲. ده. ۳. قلعهای که بر روی کوه ساخته شده باشد.
= قلیه
= قلاده
۱. (نجوم) روشنترین ستارۀ صورت فلکی اسد. ۲. وسط تابستان.
کسی که پول ناسره سکه بزند.
۱. کسی که سیم و زر ناسره به کار ببرد: خاقانیا به بغداد اهل وفا چه جویی / کز شهر قلبکاران این کیمیا نخیزد (خاقانی: ۸۵۱). ۲. کسی که پول قلب سکه بزند.