گیاهی با ساقههای بلند مایل به سفید، گلهای زرد، و طعمی تلخ که در ساحل دریا یا رودخانه میروید و در طب قدیم برای معالجۀ زکام، سرفه، و تنگینفس به کار میرفته.
فرهنگ فارسی عمید
۱. گشاینده. ۲. (اسم، صفت) از صفات خداوند.
۱. شکافتن؛ دریدن. ۲. افشاندن؛ پراکنده کردن: باد برآمد به شاخ بید شکفته / بر سر میخواره برگ گل بفتالید (عمارۀ مروزی: شاعران بیدیوان: ۳۵۶).
= فتوا
۱. گستاخ. ۲. بیباک؛ دلیر.
۱. گشودن؛ باز کردن. ۲. پیروز شدن. ۳. گشودن شهری و گرفتن آن. ۴. گشایش. ۵. پیروزی. ۶. (اسم) چهلوهشتمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۲۹ آیه. * فتح باب: ۱. گشودن در. ۲. [مجاز] شر ...
۱. = فتح * فتح باب ۲. (اسم) [قدیمی، مجاز] آغاز.
پیروزیِ بزرگ. δ در اصل نام جنگی است که در زمان عمربن خطاب میان ایرانیان و اعراب در نزدیکی نهاوند رخ داد و لشکریان ایران شکست خوردند.
تسمه و دوال که از عقب زین اسب میآویزند و با آن چیزی به ترک میبندند؛ سموت؛ ترکبند: برافگند برگستوان بر سمند / به فتراک بربست پیچان کمند (فردوسی: ۷/۵۰۶).
۱. سستی؛ کندی؛ بازماندگی؛ ضعف. ۲. (اسم) [قدیمی] زمانی که حکومت یا دولتی از میان رفته و هنوز دولت دیگری به جای آن برقرار نشده. ۳. (اسم) مدت و فاصلۀ میان دو واقعه، بهویژه مدت ت ...
= فتنه
۱. آنکه فتنه و آشوب برپا میکند. ۲. [مجاز] زیبا و دلفریب.