۱. (ادبی) شیوۀ ادبی که در آن عیوب فردی و اجتماعی به منظور اصلاح این عیوب بهصورت خندهآوری نمایش داده میشوند. ۲. طعنه؛ سرزنش. * طنز زدن: (مصدر لازم) = * طنز کردن * طن ...
فرهنگ فارسی عمید
۱. آوازه. ۲. (اسم مصدر) جلالوشکوه؛ کرّوفرّ: گرگ بیچاره اگرچه گرسنهست / متهم باشد که او در طنطنهست (مولوی: ۲۹۳). ۳. (اسم مصدر) [قدیمی] صدا کردن پشه، تشت، زنگ، و مانند آ ...
۱. بساط؛ گستردنی؛ فرش؛ زیلو. ۲. حصیر.
۱. پاک شدن. ۲. پاکی؛ پاکیزگی. ۳. وضو. ۴. = استنجا
پاکی؛ پاکیزگی.
۱. بلاهای بد و ناگهانی ۲. (صفت) ویژگی کسی که در شب و بهصورت ناگهانی میآید.
اخته؛ خواجهسرا.
١. (فقه) دور کعبه گشتن. ٢. گرد چیزی گشتن؛ پیرامون چیزی گشتن؛ دور زدن. * طواف نسا: (فقه) از اعمال حج تمتع که پس از سعی میان صفا و مروه انجام میدهند و دو رکعت نماز میخوانند.
= طالع
= طومار
= طایله
= طوطی