رشوه دادن.
فرهنگ فارسی عمید
۱. بزرگتر؛ برومندتر: پسر ارشد. ۲. کسی که در میان همگنان خود دارای درجه و مقام بالاتر است: مقام ارشد.
زمین. * ارض اقدس: [قدیمی، مجاز] شهر مشهد. δ به مناسبت وجود آرامگاه علیبن موسیالرضا. * ارض موعود: [مجاز] سرزمین کنعان؛ فلسطین. δ به مناسبت اینکه حضرت موسی به بنی&z ...
۱. به خاک انداختن چیزی. ۲. [مجاز] شکست دادن و خوار کردن.
= ارغنون
۱. رفیعتر؛ بلندتر. ۲. بلندقدرتر؛ بلندپایهتر؛ برتر.
۱. = رقم ۲. اجناس.
۱. دارای خالهای سیاهوسفید. ۲. ویژگی انسان یا حیوانی که خالهای سیاهوسفید داشته باشد.
در روایات، شهر یا باغی که شدّاد بنا کرد و بهمنزلۀ بهشت زمینی بوده است: زمین گشت پُرسبزه و آب و نم / بیاراست گیتی چو باغ ارم (فردوسی: ۲/۶۴)، تا بوستان بهسان بهشت ارم شود / صحرا ...
= آرمان: نه امّید آن کایچ بهتر شوی تو / نه ارمان آن کِهم تو دل نگسلانی (منوچهری: ۱۳۸).
آرامگیرنده: گه ارمندهای و گه ارغندهای / گه آشفتهای و گه آهستهای (رودکی: ۵۲۹)، چه باید که ارمنده گیتی چنین / پرآشوب گردد ز درد و ز کین (فردوسی۲: ۲۸۳۴).