۱. سکهای که فقط در قلمرو فرمانروای محلی ضربکنندۀ آن رواج داشت: بزرگزادۀ نادان به شهروا ماند / که در دیار غریبش به هیچ نستانند (سعدی: ۱۲۱). ۲. سکهای که ارزش ...
فرهنگ فارسی عمید
= شاهرود: بکرده راست با مزمار شهرود / بکرده راست با بربط ربابا (منوچهری: ۲۱۲).
ویژگی محکومی که او را در شهر میگردانند تا رسوا شود.
بزرگتر شهر؛ فرمانروای شهر؛ پادشاه.
= شهریور
۱. = اشهل ۲. (زیستشناسی) ویژگی نوعی نرگس که حلقۀ وسط آن سرخ یا کبود است: نرگس شهلا.
= شاهنشاه
شیهه؛ بانگ اسب.
آنچه آمیخته به شهوت و هوس باشد؛ آلوده به شهوت.
کسی که همواره در پی شهوت، کامرانی و مجامعت است.
۱. شهوتپرستی. ۲. جماع کردن بسیار.
= شهر۲