۱. ویژگی زن پارسا و پاکدامن. ۲. زن شوهردار.
فرهنگ فارسی عمید
= حصن
خردمند و نیکورٲی.
۱. شهر. ۲. (اسم مصدر) [مقابلِ سفر] اقامت و حضور در شهر.
۱. [مقابلِ غیبت] حاضر شدن؛ حاضر بودن. ۲. نزد کسی بودن. ۳. وجود و ظهور. ۴. (اسم) نزد؛ پیشگاه. ۵. (اسم) کلمۀ احترامآمیز که پیش از نام شخص بزرگ گفته و نوشته میشود. ۶. (تصوف) ...
۱. محوطه؛ چهاردیواری. ۲. مقبره. ۳. مکانی برای نگهداری چهارپایان؛ آغل. = حظیرهٴ قدس: [قدیمی] بهشت.
زن برگزیده و عزیز در نزد شوهر؛ سوگلی.
= حفیظه
۱. مهربانی کردن. ۲. احوالپرسی و نوازش کردن. ۳. مبالغه در اکرام و گرامی داشتن کسی.
۱. کندن زمین؛ گود کردن. ۲. کندن چاه.
پاس خاطر شخص غایب داشتن؛ در غیاب کسی از او به نیکی یاد کردن.
۱. کسی که بسیار نوازش و مهربانی میکند؛ مهربان. ۲. کسی که در پرسش از حال دیگری اصرار میکند. ۳. بسیار دانا و عارف به حقیقت چیزی.