نوعی جادوگری که ترکان و مغولان در جنگها با سنگ مخصوصی به نام یده انجام میدادند و معتقد بودند میتوانند در هر فصل از سال برف و باران نازل کنند و باعث شکست دشمن شوند.
فرهنگ فارسی عمید
۱. قطع رابطۀ زناشویی؛ طلاق. ۲. دوری؛ فراق. ۳. تفکیک: جدایی دین از سیاست.
زمین سخت و هموار.
= جذر۲
= جدار
۱. (ادبی) در عروض، اسقاط هر دو سبب خفیف است از مفعولات که لات باقی بماند و فاع یا فعل بهجای آن بگذارند، و آن را مجدوع گویند. ۲. [قدیمی] بریدن گوش، لب، یا بینی.
کسی که مایل و راغب به جنگوجدل و خصومت باشد؛ آنکه در هر امری به بحثوجدل و مناظره بپردازد.
جدولی برای بهدست آوردن حاصلضرب اعداد از یک تا دَه. δ میگویند فیثاغورس آن را اختراع کرده و به جدول فیثاغورس نیز شهرت دارد.
تازهمسلمان؛ کسی که تازه مسلمان شده.
کودکی که تازه زاییده شده؛ نوزاد؛ نورسیده.
۱. [جمع: جذبات] گیرایی؛ کشش؛ جذابیت: گفتی که شدی ز عشق مفتون / وز جذبهٴ عاشقی دگرگون (جامی۶: ۲۶۶). ۲. [جمع: جذبات] (تصوف) حالتی در شخص عارف و خداپرست که از خود بیخبر شده و به ...
یکی از مقسومعلیههای هر عدد که با ضرب آن در خودش، آن عدد بهدست میآید، برای مثال جذر سه، عدد نُه است. * جذر اصم: (ریاضی) [قدیمی] عددی که جذر صحیح نداشته نباشد و کسری ...