۱. گنجینه؛ مخزن. ۲. صندوق پول.
فرهنگ فارسی عمید
۱. گنجینه؛ مخزن. ۲. خزانه. ۳. در دورۀ سامانیان، واحد شمارش پول؛ درم: به ابر رحمت ماند همیشه کفّ امیر / چگونه ابر کجا توتکیش باران است (عماره: شاعران بیدیوان: ۳۵۳).
= طوطی
۱. برجستن. ۲. بهستم بر کسی یا چیزی مستولی شدن.
= نوجبه
رو کردن؛ روی آوردن؛ رو گرداندن به طرف چیزی.
۱. تنها و یگانه بودن. ۲. یگانه شدن؛ تنها باقی ماندن.
جایی که در دیوار برای گذاشتن چیزی درست کنند؛ طاقچه.
= تو tu * توبرتو
۱. پارچهای لطیف از نخ یا جنس دیگر با سوراخهای ریز که برای پرده یا چیز دیگر به کار میرود. ۲. وسیلهای برای به دام انداختن پرندگان یا صید ماهی که از نخ ضخیم یا ریسمان ...
وحشی.
۱. پرهیز کردن؛ پارسایی کردن؛ دوری کردن از کارهای بد. ۲. پاکدامنی؛ پارسایی؛ پرهیزکاری.