فرش منقش، مانند گلیم و قالی: فکندهست فراش باد بهاری / تواسی الوان ابرکوه و کردر (عبدالقادر نائینی: رشیدی: تواسی).
فرهنگ فارسی عمید
۱. به یکدیگر اندرز دادن و سفارش کردن. ۲. به هم وصیت کردن.
فروتنی کردن؛ اظهار خواری کردن.
۱. مستراح. ۲. (اسم مصدر) آرایش کردن صورت.
۱. بسیاربچه آوردن؛ بسیارشدن قوم بهواسطۀ فرزند بسیار زادن. ۲. تولیدمثل کردن؛ زادوولد کردن.
نیرومند؛ زورمند؛ قادر؛ مقتدر.
۱. توانا؛ زورمند. ۲. [مجاز] دارا؛ ثروتمند؛ مالدار.
۱. توانایی؛ زورمندی؛ قدرت. ۲. [مجاز] مالداری.
۱. سست شدن. ۲. سستی کردن؛ کوتاهی کردن در کاری.
= رنگینکمان
۱. میوهای ریز، آبدار، و شیرین، دارای مواد ازته و مواد چرب و ویتامینهای b و c. ملین و پیشابآور است. تازه و خشککردۀ آن خورده میشود. خوردن آن برای مبتلایان به مر ...
حکومت ایدئولوژیک که برای حفظ منافع یک گروه یا طبقه، آزادیهای فردی و اجتماعی افراد را نادیده بگیرد و برای حفظ اقتدار خود، به خشونت و ترور متوسل شود؛ تمامیتخواه.