۱. عنوان احترامآمیز که هنگام خطاب به مردان اطلاق میشود یا پیش از نام آنان میآید. ۲. [عامیانه] پدر؛ پدر بزرگ؛ شوهر؛ همسر زن؛ آخوند؛ ملا؛ شخص بزرگ و محترم.
فرهنگ فارسی عمید
در باور عوام، موجودی خیالی که بهصورت زنی لاغراندام با بدن پوشیده از مو تصور میشود و به زائوی تنها آسیب میرساند، جگر او را میدَرَد، و یا بچهاش را میدزدد.
سرخ کمرنگ: میرُست ز دشت خاوران لالهٴ آل / چون دانهٴ اشک عاشقان در مه و سال (ابوسعید ابوالخیر: ۳۸۳).
مُهر و اثر مُهری که پادشاهان مغول و ایلخانان با مرکب سرخ روی فرمانها میزدند.
نعمتها؛ نیکوییها.
= لانه
= آلونک
دارای لکهها و خالهای سیاه و سفید مثل پوست پلنگ؛ دارای رنگهای متضاد.
= الاکلنگ
۱. آلودگی. ۲. ناپاکی.
آلودهکننده.
میوۀ سرخرنگ، گرد وکوچک با طعم ترش و مطبوع شبیه گیلاس که مصرف خوراکی دارد.