۱. بیمدارنده؛ ترسنده. ۲. ترسناک؛ ترسآور.
فرهنگ فارسی عمید
۱. قراردادی که طی آن شخص هرگونه خطر، زیان، و خسارتی را که ممکن است به جان یا مال او وارد شود، با پرداخت حق معینی به عهدۀ شرکتها یا بنگاههای مخصوص این کار میگذارد که هرگاه ...
کسی که جان یا مال خود را در نزد شرکتها یا بنگاههای بیمه، بیمه میکند.
شرکتی که جان یا مال کسی را از خطرها و خسارات احتمالی بیمه کند.
بین دو طرف جلد کتاب.
جایی که لباسهای خود را آنجا درمیآورند؛ رختکن.
۱. عضو بدن انسان و حیوان که بالای دهان قرار دارد و بهوسیلۀ آن تنفس و بوها را استشمام میکنند و از داخل بهوسیلۀ پردۀ غضرونی دو قسمت میشود. ۲. [قدیمی، مجاز] کبر؛ غرور ...
۱. = بیهوده ۲. نادان.
۱. ناحق؛ باطل. ۲. یاوه. ۳. بیفایده؛ عبث.
انجام کار بیهوده و بیفایده.
داروی بیهوشی؛ دارویی که تزریق یا استنشاق آن سبب بیهوشی شود؛ بیهوشانه.
۱. بیهوش بودن. ۲. کندذهنی؛ کودنی.