۱. (زیستشناسی) پرندهای از خانوادۀ ماکیان با پرهای سیاهرنگ و سروگردن بیپر که قدرت پرواز ندارد؛ پیلمرغ. ۲. (زیستشناسی) آفتابپرست؛ حربا. ۳. [مجاز] ...
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی خودرو از خانوادۀ ترهتیزک با گلهای کوچک سفید که مصرف دارویی دارد؛ جرجیر آبی؛ آبتره؛ علف چشمه؛ شاهی آبی.
خیابانی عریض با درختکاری و گل در وسط آن.
دستگاهی برای اندازهگیری درجۀ حرارت؛ دستگاه اندازهگیری تشعشعات حرارتی.
= بومادران
= بن: موج کریمی برآمد از لب دریا / ریگ همه لاله گشت از سر تا بون (دقیقی: ۱۰۴).
۱. (زیستشناسی) = بوگان ۲. = بهمان
نوعی مسابقۀ ورزشی که میان دو هموزن و در زمین مربعشکل با دستکش مخصوص انجام میشود که طی آن ورزشکاران با زدن ضربات مشت به حریف امتیاز میگیرند.
= رَحِم
دارای بو؛ آنچه دارای بو باشد.
ظرفی که در آن عطر و چیزهای خوشبو بگذارند؛ عطردان.
سنگی که بر روی آن داروهای خوشبو میساییدند.