= هدهد
فرهنگ فارسی عمید
۱. قرقره؛ ماسوره. ۲. (برق) وسیلهای در بعضی دستگاههای برقی شبیه قرقره که روی آن سیمپیچی شده و فشار جریان برق را بالا میبرد.
مسمومیت غذایی که به دلیل خوردن غذای آلوده به سم میکروبها به وجود میآید و عوارض آن عبارت است از استفراغ، درد معده، و فلج اعصاب تنفسی.
پرندهای ماهیخوار با منقار کشیده، گردن دراز، دُم کوتاه، و پرهای سفید، سبز، و آبی که بیشتر در کنار رودخانهها زیست کرده و ماهی صید میکند؛ ماهیخوارک؛ غمخورک؛ ...
= ابوجهل
= بخله
باشد. δ هنگام استفهام و آرزومندی گفته میشود: بُوَد آیا که در میکدهها بگشایند / گره از کار فروبستهٴ ما بگشایند (حافظ: ۴۱۰ حاشیه).
چیزی که دارای بو باشد؛ دارندۀ بو.
۱. درخور بودن. ۲. آنچه وجود داشته باشد. ۳. [قدیمی] قضاوقدر؛ سرنوشت.
۱. دارای رنگ طلایی. ۲. [مجاز] ویژگی کسی که بخواهد کاری انجام دهد ولی نتواند. ۳. [مجاز] شرمنده؛ خجالتزده: حسابی بور شدم. ۴. (اسم) اسب سرخرنگ. ۵. (اسم) (زیستشناسی) [قدی ...
سرمای سخت و باد شدید که با برف یا باران همراه است.
۱. (اقتصاد) نظام مبتنی بر تولید، که در آن صاحبان سرمایه، با در دست داشتن ابزار تولید و بهرهگیری از نیروی کارگران به انباشت سرمایه میپردازند؛ طبقۀ بین اشراف و طبقۀ سوم. ۲. (سیا ...