نابودی و از بینرفتن یک مؤسسه، حکومت، و مانندِ آن؛ انحلال.
فرهنگ فارسی عمید
۱. نوعی پارچۀ ضخیم از پشم شتر یا کرک بز که از آن لباس زمستانی بهخصوص پالتو میدوزند. ۲. نوعی جامۀ ضخیم که در زمستان چوپانان بر تن میکنند یا روی دوش میاندازند.
= پکوپوز
۱. (زیستشناسی) گیاهی که در زمستان برگهای آنها میریزد و در بهار دوباره سبز میشود. ۲. (اسم) پاییز؛ خزان.
خزان؛ فصل پاییز که برگ درختان میریزد: شرط است که وقت برگریزان / خونابه شود ز برگ، ریزان (نظامی۳: ۵۱۴).
۱. برگردانیدن: عنان را بپیچید و برگاشت روی / برآمد ز لشکر یکی هایهوی (فردوسی: ۱/۱۴۳)، همی این سخن قارن اندیشه کرد / که برگاشت سلم روی از نبرد (فردوسی: ۱/۱۴۵). ۲. روی برگردانیدن.
۱. برگرداننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): نوار برگردان. ۲. ترجمه: برگردان فارسی کتاب. ۳. قسمتی از لباس که به بیرون تا میشود. ۴. (موسیقی) قسمت تکرارشونده در یک آواز. ۵. (موسیقی ...
۱. ردکننده. ۲. برگشتدهنده. ۳. تغییردهنده. ۴. واژگونکننده.
۱. برداشتهشده. ۲. نواخته؛ پرورده: چون قطره بر گرفتهٴ خود را جهان سلیم / بر آسمان رساند و از کف رها کند (سلیم: لغتنامه: برگرفته). ۳. بالابردهشده.
= * برگزار کردن * برگزار کردن: (مصدر متعدی) ۱. انجام دادن؛ بهجا آوردن. ۲. برپا داشتن.
۱. بازگشت؛ رجوع؛ رجعت. ۲. (اسم) (حسابداری) آنچه از حساب برمیگردانند.
۱. برگردیدن؛ واپس آمدن؛ بازآمدن. ۲. واژگون شدن؛ سرنگون شدن.