۱. = اهورامزدا ۲. (نجوم) سیارۀ مشتری. ۳. نام فرشتهای. ۴. روز اول از هر ماه خورشیدی: شب اورمزد آمد از ماه دی / ز گفتن برآسای و بردار می (فردوسی: ۶/۲۶۰).
فرهنگ فارسی عمید
= برنجن
از الحان سیگانۀ باربد: چو ناقوسیّ و اورنگی زدی ساز / شدی اورنگ چون ناقوس از آواز (نظامی۱۴: ۱۷۹).
= اَبره: حال مقلوب شد که بر تن دهر / اوره کرباس و دیبَه آستر است (خاقانی: ۶۶).
= وسط
کتاب مقدس زردشتیان که امروزه یکپنجم از اصل آن باقی مانده است.
گستاخ؛ دلیر؛ بیپروا؛ بیترس: روی صحرا هست هموار و فراخ / هر قدم دامیست کم ران اوستاخ (مولوی: ۳۴۶).
= استاد
وسیعتر؛ فراختر؛ گشادهتر.
۱. برکه؛ تالاب. ۲. محل جمع شدن آب در کوه.
= وصف
= وطر