بلعشده؛ فروبردهشده.
فرهنگ فارسی عمید
۱. مردم پست، فرومایه، بیسروپا، ولگرد، عامی، و بیتربیت که موجب آزار دیگران میشوند. ۲. هر کدام از اینگونه افراد. δ مفرد آن در عربی است که در فارسی استعمال نمی& ...
انباشته.
۱. [جمعِ وَتَر] (موسیقی) = وَتَر ۲. [جمعِ وَتر و وِتر] = وتر va(e)tr
محکمتر؛ استوارتر.
= وجل
= وحل
یگانه؛ تنها.
= ودید
= وادی
وسیلۀ اندازهگیری شدتِ صدا؛ شنواییسنج.
= وِرد