= هدف
فرهنگ فارسی عمید
= اهریمن
بندگان خوب خدا؛ مردان خدا؛ مردم پارسا و پرهیزکار.
= هلال
۱. به شکل اهلیلج. ۲. (اسم) دو قوس که سربهسر بر شکلی محیط شود.
فروگذاشتن؛ واگذاشتن؛ در کاری یا دربارۀ چیزی سستی و تنبلی و سهلانگاری کردن.
۱. کبکبه و دبدبهای که اصلی نداشته باشد. ۲. [قدیمی] فخرفروشی.
۱. نخستین بخش از پنج بخش گاتها. ۲. روز اول از خمسۀ مسترقه یا پنجۀ دزدیده.
جانوران وحشی.
دختران جوان.
= انا
= اول